اثر پر برکت نفی تعصب ( سوالات بی پاسخ 29 )

یکی‌ از شعارهای‌ اساسی‌ بهائیت، نفی‌ تعصبات‌ گوناگون از جمله، تعصب‌ وطنی‌ است. عبدالحسین‌ آیتی‌ (آواره‌ سابق) مبلغ‌ مستبصر بهائی، در کتاب‌ کشف‌ الحیل‌ (ج‌ 3، چ‌ 4، صص‌ 98ـ99) تحت‌ عنوان‌ «من‌ با یکی‌ از ماءمورین‌ خارجه» ، جریان‌ عجیبی‌ را نقل‌ می‌کند، که‌ ماهیت‌ این‌ شعار، و جانبداری‌ استعمارگران‌ از آن‌ را، نیک‌ روشن‌ می‌سازد.آیتی‌ می‌نویسد: هیچ‌ فراموش‌ نمی‌کنم‌ که‌ در ابتدای‌ نشر کشف‌الحیل‌ یکی‌ از ماءمورین‌ خارجه‌ که‌ در یک‌ سفارتخانه‌ محترمی‌ سمت‌ مترجمی‌ داشت‌ و فارسی‌ خوب‌ می‌دانست، مرا در شمیران‌ ملاقات‌ کرده، ابتدا تمجید بسیار از کشف‌ الحیل‌ نمود ..........

و دشنامهای‌ لطیفی‌ به‌ بهاء و عبدالبهاء داد. حتی‌ تشویق‌ بر قیام‌ و مبارزه‌ام‌ فرمود، که‌ بیایید دست‌ به‌ هم‌ داده‌ آنها را از میان‌ برداریم. و من‌ این‌ سخن‌ را به خونسردی‌ تلقی‌ کرده‌ گفتم: خودشان‌ محو خواهند شد. ولی‌ در پایان‌ سخن‌ را یدینجا کشانید که‌ اگر بهاء بد است‌ سخنان‌ او که‌ بد نیست! گفتم: از چه‌ قبیل‌ سخنش‌ را پسندیده‌اید؟ گفت: همین‌ که‌ می‌گوید تعصب‌ وطنی‌ را ترک‌ نماید. مثلاً‌ من‌ در اینجا هستم، اینجا وطن‌ من‌ است. شما هم‌ به‌ فلان‌ جا بیایید، آنجا وطن‌ شما است. گفتم:اولاً‌ بهاء ابداً‌ این‌ حرف‌ را نزده‌ و این‌ از حرفهای‌ عبدالبهاء است‌ که‌ به‌ پدر خود چسبانیده، زیرا بهاء اگر هم‌ ماءمور غیرمستقیم‌ اجانب‌ بوده‌ چندان‌ با این‌ گونه‌ تعالیمی‌ که‌ صورتاً‌ امثال‌ جناب‌ عالی‌ می‌پسندند آشنا نبوده، ولی‌ عبدالبهاء اخیراً‌ میل‌ و رضای‌ خارجی‌ها را شناخته‌ و به‌ جعل‌ این‌ سخن‌ پرداخته‌ بود.‌ ثانیاً‌ خواه‌ مبدع‌ این‌ سخن‌ بهاء باشد یا عبدالبهاء، اگر این‌ تعلیم‌ از تعالیم‌ حسنه‌ است، چرا شما در مملکت‌ خودتان‌ آن‌ را ترویج‌ نمی‌فرمایید؟ گویا مرگ‌ را حق‌ می‌دانید ولی‌ برای‌ همسایه!‌ خواست‌ خلط‌ مبحثی‌ کند، گفتم: ببخشید، پیش‌ از آنکه‌ به‌ غرب‌ سفر کنم، ممکن‌ بود این‌ فرمایشات‌ شما موجب‌ اغفال‌ و فریب‌ من‌ شود، چنانکه‌ سالها شده‌ بود و الان‌ هم‌ موجب‌ اغفال‌ جمعی‌ بهائی‌ بی‌خبر شده‌ که‌ روح‌ مطلب‌ را نمی‌دانند. ولی‌ پس‌ از آنکه‌ بنده‌ به‌ غرب‌ سفر کردم، دیدم‌ در همان‌ مملکتی‌ که‌ شما از آنجا آمده‌اید اگر کسی‌ این‌ گونه‌ تبلیغات‌ کند به‌ طوری‌ که‌ زمامداران‌ شما احتمال‌ بدهند که‌ کمتر تأثیری‌ خواهد بخشید و ممکن‌ است‌ یک‌ عده‌ مردم‌ طرفدارش‌ شده‌ دست‌ از وطن‌ خواهی‌ بردارند، بدون‌ شبهه‌ سرب‌ به‌ دهان‌ آن‌ مبلغ‌ و گوینده‌ می‌ریزند.‌....."

سوال این است که آیا واقعا دروغ گوئی در بهائیت به همین راحتی رواج دارد ؟ آیا سخن گفتن ولو سخنان زیبا و نسبت دادن آن به بزرگی مانند پیامبر الهی کار درستی است ؟ آیا ترک تعصب وطنی در هر حال صحیح و منطقی است ؟ اگر ترک تعصب وطنی صحیح است چرا بهائیان امروزی اینقدر داد ایران و ایران عزیز را می زنند و خود را عاشق وطن معرفی می کنند ؟ آیا این تعصبی بیجا و بی مورد نیست ؟