باب و بهاء و ادعای خدائی شما چگونه حکم می‏کنید؟؟

یکی از مسائلی که طبق عقل و فطرت باید به آن ایمان داشت وحید بودن خداوند است و اینکه شریکی ندارد و اینکه همه موجودات جهان مخلوق و محدود و عاجز و ضعیف و ممکن و محتاجند. و خداوند متعال بر همه اشیاع و موجودات سلطنت دارد و همه موجودات تحت قبضه توانائی او هستند.

اما باید بدانید باب و بهاء برخلاف عقل و فطرت و کلمات انبیاء علیهم‏السلام قائل به خدائی خودشان می‏باشند و خود را خدای دیگر خدایان معرفی می‏کنند. عبدالبهاء در مکاتیب اول صفحه 254 می‏گوید: «همه خدایان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار گشتند»  و همچنین میرزا بهاء در کتاب بدیع در صفحه 154 می‏گوید: «انه یقول حینئذ اننی انا الله...

لا اله الا انا کما قال النقطه من قبل و بعینه یقول من یاتی من بعد».

در اینجا مقام الوهیت را گذشته از اینکه برای خود و برای سید باب که آن را نقطه معرفی می‏کند، ثابت می‏کند برای آیندگان نیز با کمال جرأت بت‏پرستی و صنم تراشی را نشر و ترویج می‏نماید. و همچنین باب در کتاب بیان باب اول واحد چهارم می‏گوید «کان معبودا و لا عابد هنالک و کان مقصورا و لا قاصد هنالک» اینها کلماتی بود که از باب و بهاء که درباره خدائیشان صادر شده است اما به راستی پیروان آنها به این ادعائی مضحک و بی‏اعتبار نمی‏خندند. قابل توجه است که 124 هزار پیغمبر مردم را دعوت به خدای یگانه نمودند و از بت‏پرستی و فرعون پرستی و... باز داشتند ولی این مدعای نبوت مردم را به باب و بهاءپرستی دعوت می‏کنند مدعیان دروغین نبوت که خودشان هم نمی‏دانند که پیامبرند یا امام هستند یا خدای مردم، پس چطور مردم جاهل و بی‏خبر پیرو آنها می‏شوند. و از خدای یگانه که خودش را بواسطه پیامبران و آیات معرفی می‏کند غافل‏اند.

خدائی که هیچ وقت از بندگاه غافل نیست چرا که می‏فرماید: «خدای یکتاست که جز او خدایی نیست زنده و پاینده است، هرگز او را چرت و خواب فرانگیرد» خدائی که قادر و توانا است «و همچنین خدای ما اول و آخر است و به همه امور عالم داناست» و همچنین خدای ما نه زاده است و نه زائیده شده و نه هیچکس مثل و همتای اوست».

اما باب و بهائی که زاده شده و محدود هستند چطور ادعای خدائی می‏کنند باب و بهائی که حتی قادر نبودند دفع دشمنی از دشمنان خود کنند. باب و بهائی که اجل مرگ آنها را فراگرفت و مغلوب مرگ شدند چطور می‏توانند خدا باشند. و اگر اینها خدا بودند پس با از بین رفتن آنها باید عالم نیز از بین می‏رفت در حالتی که می‏بینیم امور عالم تعطیل نشده است و مردم هنوز مشغول زندگی خود می‏باشند. این دلیل ادعای کذب آنها است شما چگونه حکم می‏کنید؟؟