آیا توجیهات بهائیان قابل پذیرش است؟

مسلمانان اعتقاد دارند که حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم پیغمبر اسلام خاتم رسولان وا نبیاءاست و اسلام آخرین دین و جامعترین آئینی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است و پس از آن دین دیگری نخواهد آمد زیرا:

اولاً) آیات متعدد قرآن کریم شاهد بر این مدعا است.مشهور ترین مورد آن آیه 30سوره احزاب است «ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین» ترجمه : محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست همانا او فرستاده و پایان دهنده پیامبران است...

ثانیاً) روایات مورد قبول و اتفاق فرق مختلف اسلامی ادعای فوق را اثبات می کند، نظیر احادیثی که در شأن و منزلت امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است مانند «یا علی انت منی به منزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»

ثالثاً)معنای لغوی کلمه خاتم
خاتم به حسب ساختار لغوی خود به معنی چیزی است که بوسیله آن به چیزی پایان دهند در گذشته افراد پس از بسته شدن نامه مهری بر روی آن می زدند که به معنی پایان نامه بشمار می آمد و از آنجا که این مهر بصورت انگشتر ساخته می شد رفته رفته کلمه خاتم برای هر نوع از انگشتر بکار رفت در قرآن نیز ماده ختم به معنی پایان یا بستن می باشد الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم وتشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون امروز (روز حساب) بر دهان آنها مهر می زنیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان بر آنچه بدست آورده اند گواهی می دهند.

با وجود اینکه آیاتی از قرآن کریم و روایات معتبر و مورد اتفاق فرق مختلف اسلام پایان سلسله انبیا الهی را اعلام و بر آن تأکید فراوان نموده که در این آیه شریفه  به وضوح از مقام خاتمیت حضرت محمد سخن به میان آمده و ایشان را به عنوان آخرین پیامبر خدا معرفی کرده است .

با کمال تعجب رهبران بهائی از سویی مدعی صحت آیات قرآن و حتی روایات هستند و از سوی دیگر با معرفی خود به عنوان فرستادگان الهی تداوم سلسله انبیاء الهی را ادعا کرده اند  و مبلغین مختلف بهائی کوشش نافرجامی برای دفع این تعارض سهمگین از خود بروز داده اند، که گلپایگانی در کتاب فرائد به این بحث پرداخته است.