ادعای خدایی رهبران ما شطحیات است

مبلغین بهائی در مورد ادعای خدایی رهبران خود (میرزا علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری) توجیهاتی می کنند که نهایتا سعی می کنند آنها را به شَطَحیّات یکی از عرفا تطبیق کنند در صورتیکه اولاً شَطَحیّات حجیّت ندارند و ثانیا بر فرض داشتن حجیّت و بنا بر تعریفی که عرفا از شَطَح می کنند، شَطَح عبارت است از رسیدن سالک به مرتبه ای از سلوک که نتواند آن مرحله را تحمل کند و رسیدن به آن مرحله برایش خیلی سنگین باشد و دست به کفر گویی بزند و کلماتی بگوید که ظاهر کفرآلود دارند.

آمدن یک پیامبر در تضاد با این سخنان است، چون یک پیامبر می آید تا مردم را به سعادت برساند و سخن صحیح را به مردم بیاموزد نه اینکه از روی هوی سخن بگوید و ابهامی بر ابهامات سابق بیفزاید.

علیمحمد شیرازی مدعی این است که به کاملترین نقطه شریعت رسیده و از حضرت عقل کل یعنی رسول اکرم بالاتر رفته است، پس چنین فردی نمی تواند انسان ناقصی باشد و اینکه سخنان علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری را به عنوان یک شَطَح صوفیانه ترجمه کنیم به نفع ایشان نیست بلکه اثبات نقض و دروغ بودن ادعای ایشان را تکمیل می کند چون به فرض راست بودن این توجیهات مبلغین بهائیت در حق رهبران خود، آنها فقط ابهامات را زیاد تر کرده اند نه اینکه بر «نور» بیفزایند.