باب و بهاء و معجزه آنها 

بدون شک هیچ ادعایی را بدون دلیل نمی‏توان پذیرفت خصوصا دعوی بسیار مهمی همچون دعوی نبوت، و امامت، به خصوص اینکه در طول تاریخ افراد زیادی را می‏شناسیم که به دروغ مدعی سفارت و نبوت از سوی پروردگار بوده و مأمور برای هدایت خلق بودن را ادعا کردند و هدفشان این بود که مردم ساده‏لوح را اغفال کرده، و برای رسیدن به مقاصد پلید خود و تأمین خواسته‏های نامشروع ادعای رسالت و امامت از سوی خداوند بزرگ کردند، و گاه افراد ناآگاه را نیز به دنبال خود کشاندند. بنابراین لازم است معیارهایی برای شناخت پیامبران راستین از مدعیان دروغین پیدا کنیم، پس از دقت و مطالعه در این زمینه به چهار طریق دست می‏یابیم:

 بدون شک هیچ ادعایی را بدون دلیل نمی‏توان پذیرفت خصوصا دعوی بسیار مهمی همچون دعوی نبوت، و امامت، به خصوص اینکه در طول تاریخ افراد زیادی را می‏شناسیم که به دروغ مدعی سفارت و نبوت از سوی پروردگار بوده و مأمور برای هدایت خلق بودن را ادعا کردند و هدفشان این بود که مردم ساده‏لوح را اغفال کرده، و برای رسیدن به مقاصد پلید خود و تأمین خواسته‏های نامشروع ادعای رسالت و امامت از سوی خداوند بزرگ کردند، و گاه افراد ناآگاه را نیز به دنبال خود کشاندند. بنابراین لازم است معیارهایی برای شناخت پیامبران راستین از مدعیان دروغین پیدا کنیم، پس از دقت و مطالعه در این زمینه به چهار طریق دست می‏یابیم:

1- «اعجاز» یعنی انجام امور خارق‏العاده‏ای که از توانائی بشر بیرون است، توأم با دعوی نبوت.

2- مطالعه محتوای دعوت آنها که گاه به تنهایی می‏تواند دلیل صدق و راستی آنان باشد.

3- ملاحظه قرائن مختلف پیرامون مدعی نبوت و سوابق و حالات و محیط او و کسانی که به وی ایمان آورده‏اند، و وسائلی که برای نشر دعوت خود از آن استفاده کرده و مانند آن.

4- شناسائی از طریق اخبار و معرفی پیامبران گذشته اما با توجه به مطالب ذکر شده در مورد طریق شناخت پیامبران باید گفت یکی از این طریق اظهار معجزه و بینه واضح می‏باشد که در قرآن به آن اشاره شده است.

«قال: ان کنت جئت بایة فأت بها ان کنت من الصادقین فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین».

فرعون گفت: اگر نشانه‏ای آورده‏ای ارائه بده، اگر از راستگویانی. ناگهان عصای خود را افکند و اژدهای آشکار شد. و دست خود را بیرون آورد سفید برای بینندگان بود.

و همچنین در سوره آل‏عمران 49 می‏فرماید «و او را به عنوان رسول و فرستاده به سوی بنی‏اسرائیل (قرار داده که به آنها می‏گوید:)

من نشانه‏ای از طرف پروردگار شما برایتان آورده‏ام، من از گل چیزی شبیه پرنده می‏سازم سپس در آن می‏دمم و به فرمان خدا پرنده می‏گردد، و کور مادرزاد و مبتلایان به برص را بهبودی می‏بخشم و مردگان را زنده می‏کنم و از آنچه می‏خورید و در خانه خود ذخیره می‏کنید به شما خبر می‏دهم، مسلما در اینها نشانه‏ای برای شماست اگر ایمان داشته باشید)

اینها نمونه‏ای از آیات قرآن بود که بر مطلب ما صحه می‏گذارد. و همچنین در روایات متعدد به این مطلب اشاره شده است و در کتب مختلف برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معجزاتی را نقل کرده‏اند که از جمله آنها انشقاق قمر است.

و قضیه از این قرار است که «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عزیمت جائی فرموده بودند، ابوجهل همراه عده‏ای از جهال پیش پیامبر آمد و گفت یا محمد آیتی و معجزه‏ای به من نشان بده تا بدانم که تو فرستاده خدائی؛ آن حضرت فرمود که چه می‏خواهی؟ ابوجهل به هر طرف نگاه می‏کرد تا چیزی تعیین کند. همراهیانش به او گفتند از او بخواه ماه را دو نیم کند که سحر در زمین و آنچه در اوست اثر می‏کند اما در آسمان علویات تأثیر ندارد، ابوجهل گفت خواهم که ماه را به دو نیم کنی؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم انگشت به طرف هلال کردند و اشاره به ماه کردند ماه دو نیم شد. یک نیم در همان موضع و نیمی دیگر به طرف دیگری سیر کرد تا به حدی که کوه حراء را در میان دو نیمه ماه مشاهده کردند، باز گفت که بگوئید تا به هم آیند و متصل شوند، حضرت اشاره فرمودند باز به هم پیوست، اما ابوجهل لعین گفت این همانت سحری است که استمرار یافته و چندین مورد مشاهده شده است».

از این نمونه‏ها در تاریخ بسیار است که ما به گفتن همین روایت بسنده می‏کنیم.

اما به راستی باب و بهاء که ادعای پیامبری و مهدویت کردند معجزه‏ای از خود نشان دادند؟

طبق آنچه در کتاب راه راست نوشته شده است رنج و زحمت باب و بهاء را به معجزه تعبیر کرده‏اند و گفتند در راه ابلاغ رسالت چه اندازه خون جگر خورده‏اند، این بزرگترین دلیل نبوت است.

و همچنین طبق آنچه در کتاب ادیان و مذاهب جلد 2 صفحه 776 بیان شده است باب در مقابل ناصرالدین شاه ادعا کرد: منم آن کسی که هزار سال است انتظار او را می کشید منم مهدی صاحب‏الامر، و وقتی از او طلب اظهار معجزه کردند او گفت من قادرم در یک روز دو هزار بیت بنویسم، چه کسی می‏تواند چنین کاری را به مانند من انجام دهد؟

خوب پس معلوم می‏شود که مدعیان بابی‏گری و بهائی‏گری هیچ معجزه‏ای جهت اثبات حقانیت خود ندارند و بر همگان واضح است که اینها دست نشاندگان انگلیس و یهود بیش نیستند. و آنچه به عنوان معجزه به آن اشاره کردند یک امر ساده و پیش پاافتاده‏ای است که هر شخص ساده‏ای می‏تواند انجام دهد و ثانیا معجزه آن است که در زمان پیامبر و بعد از آن کسی به مانندش را نتواند انجام دهد.

آیا کتابت یا نوشتن 2 هزار بیت شعر که روزانه صدها هزار صفحه در چاپخانه‏های امروزه چاپ می‏شود می‏تواند به عنوان معجزه معرفی می‏شود؟؟؟