خبری دزدی !!
بررسی اول
خداوند در قرآن از عقل گرایی بسیار سخن به میان آورده و این راه نورانی را به روشهای متفاوت بیان نموده به گونه ای که جای هیچ تردیدی را برای احدی باقی نمی گذارد ، بنابراین طریقه قرآن فرمانروایی عقل است . در اسلام به همین مقدار بسنده نمی شود چرا که در منابع حدیثی ما هم بر خردورزی سفارش شایانی شده است تا آنجا که عقل – این آفرینش شگفت انگیز الهی _ سمت حجت الهی بودن را در کنار انبیاء و رسولان به خود اختصاص داده است .
چند ماه بعد حدود اواخر سال بود کسانی به معلم پرورشی مدرسه گزارش داده بودند که رها بچهها را به بهائیت تبلیغ میکند. زنگ تفریح معلم پرورشی پیشم آمد و گفت: شنیدم که بچه ها را تبلیغ میکنی، تو حق نداری که ذهن بچه ها را مغشوش کنی و برای آنها...
من را بشناس ، کافیه !!
پاسخ دوم ( نقضی )
اساس همه ادیان تمرکز بر یک نقطه یعنی یگانگی خداوند و پرستش او می باشد اما بهاییت مخالف این حقیقت است که به یک مورد مخالفت اشاره می کنیم :
حسینعلی نوری در ایقان می گوید : اولین تکلیف از جانب خداوند شناخت مشرق وحی و مطلع امر الهی است « اول ما کتب الله علی العباد عرفان مشرق وحیه و مطلع أمره » ( ایقان ، 1) .
توضیح..
شستشوی مغزی کودکان
[زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم... برنامههایی که به من میدادند تا به بچهها بیاموزم کاملا در راستای شستشوی مغزی آنها بود و من... میدیدم که چگونه از 3 سالگی، کودکان را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و... مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان... بهاء و عبدالبهاء بود پر میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داستانهایی، آنان را از خارج شدن از بهائیت میترساندند و با ...
خبری تکراری : وحدت اساس ادیان ( تعلیم سوم )
پاسخ اول
این مطلب تعلیم نیست چرا که تعلیم می بایست رهنمود رفتاری برای افراد به ارمغان بیاورد و تنها خبری بیش نیست .
شواهد
1- آیه 64 سوره مبارکه آل عمران : ( یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمه سواء بیننا و بینکم أن لا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله ... ) .
ترجمه : بگو : اى اهل کتاب ! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است [و همه کتابهاى آسمانى و پیامبران آن را ابلاغ کردند] و آن اینکه جز خداى یگانه را نپرستیم ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم ، و بعضى از ما بعضى را اربابانى به جاى خدا نگیرد .
دیگر به بهاء و عبدالبهاء ایمان ندارم
خانم مهناز رئوفی در شرح گفتگوی خود با یک فرد بهائی (به نام آقای منطقی) در خانه خویش، در ایام ناراحتی شدید خود از سران محفل بهائیت میگوید:
در حالی که وسایلم را جمع میکردم چشمم به تابلوی عکس عبدالبهاء افتاد. با عصبانیت تابلو را برداشتم و بر زمین کوبیدم و با هر دو پا روی آن ایستادم و گفتم: تشکیلاتی که ارمغان اراجیف توست مرا بدبخت کرد... آقای منطقی لبخند تلخی زد و گفت: تو خیلی اشتباه کردی...
کدام را باور کنم؟عمل یا شعار!!!
در وضعیتی که در عالم نظر و شعار، رهبران بهایی در میان پیروان خود رنگ ماورایی پیدا کرده و اندیشه ها و گفته های آنها جنبه قدسی یافته و باید بدون چون و چرا اطاعت شوند، به گونه ای که همه سخنان آنها از مسلمات تلقی می شود، در موارد مهمی دیده می شود که در عمل چنین نیست. برای نمونه، از عبدالبهاء نقل شده است که:...