جناب شوقی افندی که لقب ولی امر الله را برای خود برگزیده و رهبر بهائیان بوده است در کتابی به نام " قرن بدیع " مطالبی را نوشته است که برخی از مطالب سوال برانگیز و جالب توجه است از جمله در جلد اول این کتاب در صفحه 329 ( البته در چاپ اول و دوم یعنی در چاپهای بعدی ناپدید شده است ) چنین می نویسد : ( در جریان تبعید بهاء الله به عراق ) شیوه بابیان این بود که در شبهای تار به دزدیدن ملبوس ...............

و نقدینه و کفش و کلاه زوار اماکن مقدسه و شمعها و صحائف و زیارتنامه ها  جامهای آب سقاخانه ها می پرداختند و ایام عاشورا در کربلا جشن و شادمانی و رقص به راه می انداختند و این سنت بی شرمانه را از قره العین به یادگار داشتند . "
خیلی عجیب است از جناب شوقی انتظار نداشتیم به یکی از بزرگان حروف حی چنین جسارت فاحشی را روا بدارند مگر حضرت طاهره معصوم نبوده و ظهور حضرت زهرا سلام الله علیها نبود؟ چگونه یادگار او بی شرمی و عصیان و دریدگی است ؟ مگر بابیان دوستان بهائیان نبودند و پیروان کسی نبودند که به ظهور جناب بها بشارت داده چطور آن زمان که به نفع بهائیان کار می کردند مقدس بودند و حال که مواضع بهائیان به خطر افتاده آنها دزد و غارتگر شده اند ؟ چگونه یک آئین و دین که برای ایجاد الفت آمده به خود اجازه غارتگری می دهد ؟ مگر نه این است که برای ایجاد الفت  و محبت باید حقوق دیگر ادیان و مومنین به آن ادیان را حفظ کرد همانگونه که بهائیان و بابیان از مسلمانان انتظار دارند پس چگونه است که آنها به حقوق اولیه مسلمانان احترام نگذاشته و گوش فلک را از ادعای " دین سبب الفت و محبت " پرکرده اند ؟ ظاهرا آقای شوقی فراموشکار بوده اند و فراموش کرده اند که دین اسلام نسخ شده و لذا دیگر روز عاشورا و غیر عاشورا مطرح نیست که بخواهد در آن عزاداری و یا جشن و پایکوبی انجام شود .!!!!!!!