آقایان بهائی چه جوابی دارید بدهید؟

ای کاش یکی پیدا می شد تا لااقل به یکی فقط یکی از این سوالات من که از بس روی هم انباشته شده داره به اندازه یک کوه هیمالیا می رسه جواب درست و حسابی بده . اما غمی نیست اگه جوابش را بلد نیستن ماکه بلدیم سوال بپرسیم گرچه می دونم این سوالها هم بی جواب خواهند بود ؛

در آثار اهل بهاء چنین آمده که شب 5 جمادی الاولی سال 1260 که علی محمد شیرازی برای ملا حسین بشروئی ادعای خودش را مطرح کرد و مثلا بابیت خودش را اعلام کرد؛ شب بعثت و مبعث حضرت نقطه اولی است و هر سال ...

این شب و روز را جشن می گیرند مثلا در کتاب تلخیص تاریخ نبیل زرندی نوشته : "در روز اوّل ماه جمادی الاولی سال١٢٦٦ هجری وارد یزد شدند روز پنجم این ماه عید بعثت حضرت اعلی بود که جشن آن عید در جریان جشن نوروز واقع شده بود " ولی با مطالعه این آثار و این موارد سوالاتی به ذهن انسان عاقل خطور می کند از جمله :اگر بعثت را برای علی محمد شیرازی قبول کنیم این بعثت برای بابیت است چرا بهائیان شب بعثت جناب حسینعلی نوری را به عنوان بعثت او مطرح نکرده اند ؟ آیا مقام آخرین پیام آور الهی به قول بهائیان اینقدر ارزش نداشت که به هنگام آغاز شریعتش شب و روزی را به عنوان بعثت انتخاب و اعلام کنند ؟ حال بر فرض که قبول کنیم بعثتی رخ داده، جناب علی محمد شیرازی در اواخ سال 1265 تازه کتاب بیان را نازل فرمود یعنی در این 5 سال پیروان او و شریعت او از چه کتاب آسمانی دستور می گرفتند ؟ آیا قرآن کتاب آنها بود ؟ اگر قرآن نبود پس احکام آنها چگونه بود و از چه راهی این احکام را استنباط می کردند ؟ ( سوال در این قسمت زیاده که در بخش بعدی مطرح می کنم )