اگر حسینعلی مظهر حسین علی است هزار رحمت حق بر روان پاک یزید
عزیه خانم خواهر بهاءالله در کتاب «تنبیه النائمین» صفحه 15 تا 17 سخنان عجیب و غریبی در مورد برادرش که در آن زمان ادعائی جز تبعیت از آیین بیان نداشت، مطرح می کند، و می گوید بهاءالله در عراق که بود چقدر آدم کشت چقدر مال مردم را دزدید و چقدر در آنجا شرارت کرد که مردم از خوف آن جلادان خونخوار به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر هزیمت نمودند چون مردم می ترسیدند در بغداد بمانند لذا برای نجات جان خویش، به بهانه زیارت عتبات به شهرهای اطراف کوچ کرده و در آنجاها متوطن می شدند.
به عنوان نمونه چند فقره از این جنایات را چنین نقل می کند: «سید اسمعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند آقا ابوالقاسم کاشی را کشته در دجله انداختند سید احمد را به پیشدو کارش را ساختند میرزا رضا خالوی حاجی سید محمد را مغز سرش را بسنگ پراکندند و میرزا علیرا پهلویش را دریده بشاه را عدمش راندن و غیر از این اشخاص جمعی دیگر را در شب تار کشته اجساد آنها را بدجله انداختند و بعضی را روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند چنانچه بعضی از مؤمنین و معتقدین را این حرکات فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید بواسطه این افعال زشت و خلافکاریها از دین بیان عدول کرده و این بیت را انشاد نموده در محافل میخواندند و میخندیدند:
اگر حسینعلی مظهر حسین علی است هزار رحمت حق بر روان پاک یزید»
نکته جالب توجه اینکه میرزا حسینعلی خود را رجعت جسمی امام حسین علیه السلام در آخرالزمان می نامید و با ارتکاب چنین اعمالی باعث شده بود که برخی به خاطر همین ادعا و مشاهده این رفتارها و با وجود تحمل سختی هایی در تدین به این آیین، از بدنه بابیه جدا شده و پشیمان گردند و این بیت شعر در ادبیات عرف مردم رواج پیدا کند.