امّی که به مکتب رفت 2!!!!!( سوالات بی پاسخ 47)

در این بخش پیرامون امی بودن حسینعلی نوری مطالبی را دکر می کنم جناب بهاء می نویسد:
"دوست ندارم که اذکار قبل بسیار اظهار شود زیرا که اقوال غیر را ذکر نمودن دلیل بر علوم کسبی است نه بر موهبت الهی"
در جایی دیگر می گوید:
"هر آینه ما کتاب های مردمان را نخواندیم و از علومشان آگاه نیستیم. هر آن گاه که خواستیم بیانات عالمان و حکیمان را یاد آور شویم در پیش روی پروردگارت آنچه در کتب و صحف عالم بود آشکار می گشت ما هم می دیدیم و می نوشتیم."
اما مثل همیشه باعث بسی تعجب است که در کتابهای بهاء مطالب متناقضی می بینیم و ظاهرا ایشان فراموشکار هم بوده اند که در هر مقامی صحبتهای متناقضی مطرح می کنند .....
بهاءالله در کتابش راجع به حاج کریم خان کرمانی چنین می نویسد:
"این بنده اقبال به ملاحظه کلمات غیر نداشته وندارم و لیکن چون جمعی از احوال ایشان سوال نموده و مستفسر شده بودند لهذا لازم گشت که قدری در کتب او ملاحظه رود و جواب سائلین بعد از معرفت و بصیرت داده شود!!!!(پس معرفت و بصیرت نداشته اند). باری کتب عربیه او به دست نیفتاد!!! تا این که شخصی روزی ذکر نمود کتابی از ایشان که مسمی به ارشاد العوام است در این بلد یافت می شود...... با وجود این ، کتاب را طلب نموده چند روز معدود نزد بنده بود و گویا دو مرتبه (کتاب را خوانده است آن هم 2 بار تا معرفت حاصل کند) در او ملاحظه شد."!!
اینجاست که این سوال مطرح می شود:
جناب بهاءالله اگر کتاب عربی را پیدا نکرده چرا پس آن کتاب و صحف در برابر ایشان آشکار نگشته تا ببینند و بخوانند؟؟
سوال بعدی این است که ایشان که کتاب مسمی به ارشاد العوام را گرفته و 2 مرتبه خوانده آیا می توان علم ایشان را الهی دانست؟ ایشان هم کتاب می خوانده اند و هم علم اکتسابی داشته اند !!!!!