ادعای خدایی رهبران بهائی

مــا خداییــــــــــــــــــم

برای اثبات تناقضات فکری باب و بهاء با بررسی مجدد برخی از کتاب‏های بهائیت، مطالب جدیدی را در اختیار خوانندگان محترم می‏گذاریم تا روشن شود که رهبران بهائیت علاوه بر ادعای مقام مهدویت و پیغمبری، پا را فراتر گذاشته و ادعای خدایی و الوهیت هم کرده اند.
1- میرزا علی محمد خود را، ذات خدا و هستی او معرفی می‏ماید و می‏گوید: «ان علی قبل نبیل ذات الله و کینو نیته» کتاب لوح هیکل صفحه 5 (توضیح: نبیل به حساب ابجد برابر با کلمه محمد است و لذا عبارت علی قبل نبیل یعنی علی محمد). 

2- میرزا حسین علی ادعا می‏کند «لا اله الا انا المسجون الفرید» کتاب مبین صفحه 229 یعنی نیست خدایی غیر از من زندانی تنها! بنابراین یک نفر بهائی با توجه به این که تأویل و تفسیر در بهائیت حرام است و باید فقط ظاهر عبارت را بپذیرد، باید معتقد باشد که میرزا علی محمد شیرازی و میرزا حسین علی هر دو، خدا هستند و اگر چنین اعتقادی را نداشته باشد، بهائی نیست.

کفرآمیز بودن این ادعاها بر هر فرد روشن ضمیری آشکار و هویدا است.

شعار بودن تعالیم دوازده گانه(5)

باحلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه

اکثر آنها شعار هستند، نقد :

 الف - با شعار دنیا درست نمی شود .

ب - عبدالبها و پدرش راهکار و طریقه اجرای آنها را در هیچ منبعی بیان نکردند _ نه در خطابات و نه در هیچ کتاب دیگری _ و می بایست پیروان آنان از کتابهای بزرگان خویش ، روش پیاده کردن آنها را نشان بدهند نه اینکه خود چیزی ببافند .

عبدالبهاء مطالب خلاف علم میگوید

علت رعد و برق آسمان ها از نظر عبدالبهاء

عبدالبهاء در کتاب «مائده آسمانی» جلد 2 صفحه 12 می نویسد: « امّا مادّه برق قوّه جاذبه و دافعه است که چون در روز ابر و باران بیکدیگر تصادم نمایند انفجار سریع کند و قوّه برقیّه نمایان گردد و چون ضیاء برق شدید است اطراف روشن و منوّر گردد. »

جناب ایشان تحقیقات عجیبی در علت برق آسمان دارد که چه اتفاقی می افتد که گاهی در آسمان ها در روزهای ابری برق می زند و آسمان را روشن می کند. او معتقد است به علت قوه جاذبه و دافعه، انفجار ی در آسمان پدید آمده و برق تولید می کند!!!

این حرفِ ضد علم، نشانگر و شاهد این است که گوینده این سخن حجت خدا نیست، چون طبق تعلیم چهارم بهائیت، «دین باید مطابق علم و عقل باشد» و این سخن عبدالبهاء مسلماً مخالف علم و عقل است و علت رعد و برق آن چیزی نیست که ایشان ادعایش را دارند.

واقعاً باید از ایشان یاد بگیریم و از بحث علمی او غافل نباشیم.

طاهره قره العین مظهر عفت یا بی عفتی؟

در جلد اول از کتاب "الکواکب الدریه " عبدالحسین آیتی و همچنین کتاب " کشف الغطاء "مازندرانی آمده که جناب طاهره که همان قره العین باشد بعد از درگذشت سید کاظم و در زمانی که هنوز داعیه ای از علی محمد شیرازی به صورت علنی بلند نشده بود با کمک همسر سید کاظم مجالسی می آراست و آرا و عقاید شیخیه را برای شاگردان که اغلب آنها را مردان و جوانان تشکیل می دادند مطرح می کرد . اما نکته قابل توجه اینکه ...........

باب و بهاء و ادعای خدائی

باب و بهاء و ادعای خدائی شما چگونه حکم می‏کنید؟؟

یکی از مسائلی که طبق عقل و فطرت باید به آن ایمان داشت وحید بودن خداوند است و اینکه شریکی ندارد و اینکه همه موجودات جهان مخلوق و محدود و عاجز و ضعیف و ممکن و محتاجند. و خداوند متعال بر همه اشیاع و موجودات سلطنت دارد و همه موجودات تحت قبضه توانائی او هستند.

اما باید بدانید باب و بهاء برخلاف عقل و فطرت و کلمات انبیاء علیهم‏السلام قائل به خدائی خودشان می‏باشند و خود را خدای دیگر خدایان معرفی می‏کنند. عبدالبهاء در مکاتیب اول صفحه 254 می‏گوید: «همه خدایان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار گشتند»  و همچنین میرزا بهاء در کتاب بدیع در صفحه 154 می‏گوید: «انه یقول حینئذ اننی انا الله...

سوالات بی پاسخ از بابیت و بهائیت (تناقضات5)

در قسمت چهارم گفتیم که اهل بهاء شب 5 جمادی الاولای 1260 را مبعث نقطه اولی یعنی علی محمد شیرازی می دانند اما عجیب سوالاتی است که در این زمینه پیش می آید و عجیب تر از آن مطالبی است که رهبران بهائی نقل می کنند و انسان را متعجب و انگشت به دهان نگه می دارد از جمله جناب شوقی که در پاورقی صفحه 199 کتاب "مطالع الانوار عربی " می نویسد که سید علی محمد شیرازی در آغاز سال 1264 (4 سال بعد از بعثت ) نامه ای به محمد شاه قاجار نوشته.........

تطابق دین با علم و عقل(4)

این سخن شدنی نیست!

زیرا تطابق با کدام علم ؟ زیرا که علم در هیچ زمانی ثبات ندارد ، پس لازمه تطابق دین با همچون علمی ، مطابقت داشتن دین با خرافات است . البته هماهنگی دین و علم واقعی انکار نشدنی است.

سازگاری پایه های دین و عقل سخنی است پذیرفتنی اما  تطابق ریز ریز احکام با عقل ممکن نیست زیرا

اولاً : بین عقلا و حکما اختلافات زیادی در مسائل عقلی وجود دارد ، به عنوان مثال بین مکتب فلسفی مَشّا و اشراق 25 اختلاف اساسی وجود دارد ؛

ثانیاً : عقل بشری توانایی ندارد جزئیات احکام خدا را تبیین کند بدین گونه که می بینیم که خود پیامبر هم در این موارد تسلیم محض خداوند است ، چه رسد به افراد عادی بشر .

بیائید معنای علم و عقل را از عبدالبهاء فراگیریم

نمونه ای از تحقیقات علمی جناب عبدالبهاء

عبدالبهاء در کتاب «مکاتیب» (نامه های عبدالبهاء) جلد2 صفحه 24 می نویسد: « بدانکه مخلوقات بر چند قسمند قسمی خلق ارحام است که در ارحام خلق شوند و قسمی خلق الساعه است که بنفسه متکوّن گردند چون حیوانات که در اثمار تولید یابند و قسمی در بیضه موجود شوند و این اقسام خلقت اجسام است »

به دیده انصاف به این سخن بنگرید و قضاوت کنید؛ او معتقد است «بعضی از مخلوقات بدون دلیل و به یکباره ایجاد می شوند »

او این خرافه را به عنوان یکی از اقسام مخلوقات قلمداد می کند در حالی که ...

سوالات بی پاسخ از بابیت و بهائیت (تناقضات4)

آقایان بهائی چه جوابی دارید بدهید؟

ای کاش یکی پیدا می شد تا لااقل به یکی فقط یکی از این سوالات من که از بس روی هم انباشته شده داره به اندازه یک کوه هیمالیا می رسه جواب درست و حسابی بده . اما غمی نیست اگه جوابش را بلد نیستن ماکه بلدیم سوال بپرسیم گرچه می دونم این سوالها هم بی جواب خواهند بود ؛

در آثار اهل بهاء چنین آمده که شب 5 جمادی الاولی سال 1260 که علی محمد شیرازی برای ملا حسین بشروئی ادعای خودش را مطرح کرد و مثلا بابیت خودش را اعلام کرد؛ شب بعثت و مبعث حضرت نقطه اولی است و هر سال ...

شهروندان غیر بهائی، انسان نیستند!

حق انسانیت

از نظر جناب بهاءالله، فقط بهائیان انسان محسوب می گردند و غیر بهائیان، از بهائم و حیوانات شمرده می شوند. لذا شهروندان غیر بهائی، سهمی از انسانیت نداشته و اصولا انسان نیستند چه رسد به اینکه حقوق شهروندی داشته باشند. این هم شاهد: 

میرزا در کتاب بدیع صفحه 213 نوشته است: 

«نفوسی که از امر بدیع معرضند از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور»!! یعنی هر کس که بهائی نیست و از بهائی شدن فرار میکند اصلا نام و صفت انسانیت را ندارد!!؟ این راه وروش عاقلانه بهائی هاست!!؟