پاسخ اصلی
اول : بشر دارای روح جستجو گری می باشد چنانچه می بینیم حتی از دوران کودکی در پی یادگیری شگفتیهای پیرامون خود است و این ویژگی سبب شده که علم تا این حد پیشرفت کند ، اگر مانند حیوانات بود هیچ تغییری در فرایند زندگی او رخ نمی داد .
دوم : از منابع منقول در این زمینه فراوان یافت می شود که به اندکی از آنها اشاره می گردد :
نامه ای با تناقضات آشکار ( سوالات بی پاسخ ۶)
در کتاب مطالع الانوار عربی ، آقای شوقی در پاورقی ص 199 و همچنین در کتاب رحیق مختوم در ص 581 تا 582 چنین آمده است که در سال ۱۲۶۴ هجری قمری علی محمد شیرازی از ماکو نامه ای به محمد شاه قاجار می نویسد و در بخشی از آن اینگونه ذکر می کند : " خدا را شاهد میگیرم به اینکه وحدانیت او و نبوت حبیب او و ولایت خلفای رسول او ظاهر نمی شود مگر به مرآت چهارم (یعنی رکن رابع ) که پرتوی از سه مرآت قبلی است و خدا مرا .......
همانطور که می دانیم پیامبر اسلام ختم کننده پیغمبران بوده، و آیین مقدس اسلام کاملترین و جامعترین و آخرین دینی است که پس از آن دین دیگری نخواهد بود.
و خود میرزا حسینعلی نوری و علی محمد شیرازی روی فطرت اولیه خود به این عنوان اعتراف کرده‌اند. البته بعضی از نویسندگان بهائی خواسته‌اند این موضوع را با تأویل سست خود از میان بردارند.
سید باب در ک: صحیفه عدلیه (ص 5) میگوید«و بعد از آنکه تکلیف به مقام خلق لحمیه تعلق گرفت، به علت این که تبدیلی از برای او مقدر نشده این شریعت مقدسه هم نسخ نخواهد شد، بل حلال محمد صلی الله علیه و آله حلال الی یوم القیمته و حرام محمد صلی الله علیه و آله حرام الی یوم القیمته.»
میرزا بهاء در کتاب اشراقات...
کهنه گویی و ...
6- تقریباً همه این موارد سخن جدیدی نیستند :
زمانی که اساس ادیان یکی است بنابراین آنها مروّج تحرّی حقیقت و ضد تعصبات و عامل الفت و ایجاد کننده وحدت عالم انسانی بوده اند .
تعدیل معیشت عمومی صریح آیات قرآن در خمس و زکات و تعلیم و تعلم همگانی هم دستور پیامبر صلی الله علیه و آله است .
7- این شعارها با عملکرد بهاییت سازگار نیست ( در نقد تک تک خواهد آمد ) .
نمونه ای از تحقیقات علمی جناب بهاءالله
میرزا حسینعلی در کتاب «ایقان» صفحه 122 می نویسد: «در مادّه نحاسی ملاحظه فرمائید که اگر در معدن خود از غلبه یبوست محفوظ بماند در مدّت هفتاد سنه به مقام ذهبی می رسد. اگر چه، بعضی خود نحاس را ذهب می دانند که به واسطه غلبه یبوست مریض شده و به مقام خود نرسیده.»
یعنی مس اگر در مکان خشکی نباشد و آنجا مرطوب باشد بعد از هفتاد سال تبدیل به طلا می شود، بنابراین بهائیان فقیر از این آموزه می توانند محل ارتزاقی برای خاندان خویش فراهم کنند و یا خود در ایام پیری به ثروت هنگفتی برسند.
از آن جهت که طبق تعالیم بهائیت «دین باید مطابق علم و عقل باشد» و اگر چنین نشد دین نیست پس معلوم می شود که کتاب «ایقان» دین نیست و آورنده این کتاب از آسمان نیامده و ربطی هم به خدا و آسمان ندارد چون مطالبش خلاف علم است.
2- میرزا حسین علی ادعا میکند «لا اله الا انا المسجون الفرید» کتاب مبین صفحه 229 یعنی نیست خدایی غیر از من زندانی تنها! بنابراین یک نفر بهائی با توجه به این که تأویل و تفسیر در بهائیت حرام است و باید فقط ظاهر عبارت را بپذیرد، باید معتقد باشد که میرزا علی محمد شیرازی و میرزا حسین علی هر دو، خدا هستند و اگر چنین اعتقادی را نداشته باشد، بهائی نیست.
کفرآمیز بودن این ادعاها بر هر فرد روشن ضمیری آشکار و هویدا است.
باحلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه
اکثر آنها شعار هستند، نقد :
الف - با شعار دنیا درست نمی شود .
ب - عبدالبها و پدرش راهکار و طریقه اجرای آنها را در هیچ منبعی بیان نکردند _ نه در خطابات و نه در هیچ کتاب دیگری _ و می بایست پیروان آنان از کتابهای بزرگان خویش ، روش پیاده کردن آنها را نشان بدهند نه اینکه خود چیزی ببافند .
علت رعد و برق آسمان ها از نظر عبدالبهاء
عبدالبهاء در کتاب «مائده آسمانی» جلد 2 صفحه 12 می نویسد: « امّا مادّه برق قوّه جاذبه و دافعه است که چون در روز ابر و باران بیکدیگر تصادم نمایند انفجار سریع کند و قوّه برقیّه نمایان گردد و چون ضیاء برق شدید است اطراف روشن و منوّر گردد. »
جناب ایشان تحقیقات عجیبی در علت برق آسمان دارد که چه اتفاقی می افتد که گاهی در آسمان ها در روزهای ابری برق می زند و آسمان را روشن می کند. او معتقد است به علت قوه جاذبه و دافعه، انفجار ی در آسمان پدید آمده و برق تولید می کند!!!
این حرفِ ضد علم، نشانگر و شاهد این است که گوینده این سخن حجت خدا نیست، چون طبق تعلیم چهارم بهائیت، «دین باید مطابق علم و عقل باشد» و این سخن عبدالبهاء مسلماً مخالف علم و عقل است و علت رعد و برق آن چیزی نیست که ایشان ادعایش را دارند.
واقعاً باید از ایشان یاد بگیریم و از بحث علمی او غافل نباشیم.
